خـوابَم نِمے بَــرَد
بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَم
بیشتَر بِه تُــو
وَ می دانَــم کِه خوابــے
وَ قَبل اَز بَسته شُدَن چَشــم هآیَـتــــ
بِه هَمه چیــز فِکــر کَرده ای
جُـــز مَـن!!!
**********************
یادش بخیر…
”من بودم و تو”
او بود و دیگری…
این روزها…
”تویی و او”
من ماندم و خدا
رفیق بی معرفت را کمتر از دشمن نمی دانم
شوم قربان آن دشمن که بویی از معرفت دارد
*******************************
چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟
گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟
صفحه قبل 1 صفحه بعد